فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

تویی رسول عشق و مهربانی من


می دونستی معجزه بلدی ؟


* امروز با هر کلمه حرفت آتشی از دلم خاموش کردی ، با هر نوازشی دردی از من دوا کردی و با هر بوسه ای مرهمی به زخمم گذاشتی


* از تمام دنیا جز چاردیواری آغوشت چیزی نمیخوام

چاردیواری که آرامش و امنیت بهم میده و طپش های دیوونه وار قلبم رو مهار میکنه


* کنار تو شادم ، آرومم ، خوشبختم ، کم نیستم ، کم نمیارم ، کاملم


* با تو ای آرام جانم گو که جهان زیروزبر باد


* بیا بی تو من از این زندگی سیرم

نمیدونی دارم این گوشه می میرم




جهنمی از ما


تو نتیجه بوسه شیطانی بر تن عریانم و من به نوازش های دوزخی ات خو کرده ام

من تکرار تبعید آدم هستم به زمین از باغ بهشت در مقیاسی دردناک تر

تبعید از بهشت زمین به دوزخ


در برزخ بودن و نبودنت یوغ عذاب حضور عزیزانت را بر گردن میکشم


پاک باخته به من میگویند

یک فی النار خالدین




منه هزار ساله












دلم کمی نوازشت رو میخواد

ولی نمیدونم تو چجوری نوازش میکنی!؟

دلم کمی آغوشت رو میخواد ولی نمیدونم برای رسیدن به آغوشت آیا حتما باید مرد ؟

زبونت رو نمی فهمم ، زبونم رو میفهمی ؟