فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

سوال


نمیدونم سال آینده این موقع هستم یا نه ؟



پ.ن:اینو هیچکس نمیدونه ولی من بیشتر از همه و رفتنی تر از همه


نجوا


خدایا ممنون که امشب بچه هایی اینجا ، درست زیر سقف آسمون همین شهر با لبخند رضایت به خواب رفتن

خدایا ممنون که تعداد زیادی از خیرینمون جای جای زمینت امشب سبکبار با دلی آسوده به خواب رفتن

خدایا ممنون که ما رو انتخاب کردی و وسیله قراردادی تا رابطی باشیم مابین این فرشته ها

خدایا ممنون که از بین این همه آدم مارو خوندی و این حال خوب رو مهمون دلمون کردی

خدایا خستگی چنین شب هایی رو به جون و دل میخرم که لبخند تو از پشتش پیداست

ممنون که هنوز آدمهایی با دل بزرگ و مهربون پیدا میشه که چنین کانون عشقی رو بنا بذارن و از هیچ گونه کمکی برای پیشبرد اهداف نوع دوستانه رویگردان نباشن

خدایا دل های همه ما رو به نور عشقت گرم کن که تا زنده ایم کمر به خدمت خلق ببندیم


یک یادداشت قدیمی


چقدر خوابم گرفته
روی تخت دراز می کشم و گرمای تنت رو کنار تنم تصور می کنم با صدای منظم نفسات که نشون میده خوابی .
تو آرامش خیالی که کنار توی خیالی دارم پلکام سنگین شده !!!!

چهارشنبه 5 اسفند 94


پ . ن : چقدر بزرگ شدی عزیزم ! دیگه عطر تنت داره فراموشم میشه .
:(


اسپنتاآرمئتی


اسپنتاآرمئتی شلوغ ترین و خسته کننده ترین اما پرامیدترین ماه سال ؛ باشد که با تمام شدن تو ، حوادث جانسوز این سرزمین نیز تمام شود . باشد که با رفتن تو و فروهران نیکان ، سایه شوم تلخکامی این مردم همیشه داغدار هم پیش از برآمدن آفتاب نخستین روز نوروز برای همیشه از سر مردمان برچیده شود . باشد که بار دیگر هورمزد ایرانش را از اهریمن ( آفات و دیوان و تاریکی و بیماری و درد و نیاز و خشم و دروغ )  بازپس گیرد .