فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

وداع ای خیرخواه صبور

وقتی رفت آسمون آبی آبی بود
آفتاب طلایی روی برف های سپید یخ زده سر میخورد و از صخره ها و سنگ های نوک تیز کوه ها که زیر انبوه برف درخشان دفن شده بودند ، جز انحناهای ملایم و ظریف و زیبا نشانی نبود .
لکه های سپید ابر ، سبکبال در آسمان غوطه ور بودند و این نقطه از جهان در پاکی و آرامش مطلق پلک میزد و نفس می کشید .
یقینا روز آمدنت هم همه چیز همینقدر زیبا بود .


سفرت بی خطر ای ساده دلِ رنج آشنای مهربان



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.