فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

تو روحتون


خسته ، افسرده ، تنها ، حوصله سر رفته رفتم توی تراس

صندلی زدم و نشستم

کتاب نه چندان جذابی به دست گرفتم و به زور شروع کردم به خوندن

هنوز صفحه دوم نرسیده بود که یهو

شُررررررررر 

از طبقه بالا یه استخر آب ول کردن پایین


خب بی شعورا شما که همیشه چشم چرونیه خونه همسایه ها رو میکنین نمی میرین اینجور وقتا هم یه نگاهی بکنین




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.