فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

رگبار

زیر این رگبار تند پاییزی ، واژه ها هم نم کشیده اند . تا پشت پلک خیس قلم ، صف کشیده جلو می آیند اما برای جمله شدن نه به کاغذ می چسبند و نه به هم !


خیابان ها کف بر لب و دوده اندود ، آغوش می گشایند به روی بغض آسمان و شاخسار سبز درختان ، شاد و رقصان از نوازش باد و باران ، دست به آسمان ، شاکر دائمی سیل رحمتند و عابران ، این ناسپاسان زمینی ، سگرمه در هم و چتر بدست و شتابان ، بی توجه به این حجم از  زیبایی زندگی ، در پی مقصدی نامعلوم دوانند ؛ بی آنکه آنی درنگ کنند و به رقص متین قطره های باران بدست باد بنگرند و از تماشای جلوه شکوه حیات به دست خدا ، لذت ببرند . 

لذت ! 

واژه مهجور و مبهمی که بدنبال ترجمان درستی از آن ، روزهای زندگی را پی در پی و بی وقفه ورق می زنیم و می پنداریم که زندگی همین است ! دویدن از پی روزها به خیالی واهی !!!





نظرات 1 + ارسال نظر
تکتم جمعه 17 مهر 1394 ساعت 22:46 http://chizz.blogsky.com

-.-

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.