فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

عناوین یادداشت‌ها

  • ماریا دوشنبه 14 دی 1394 00:51
  • تولد پروانه گونه دوشنبه 14 دی 1394 00:41
    دل کندن همیشه از لحظه ای شروع میشه که یکی یکی بدیاش برات پررنگ میشه . کم کم به خودت میای و میگی چقدر خنگ بودم که نفهمیدم چطور داره ازم سوء استفاده میکنه ! حس میکنی بازیچه بودی ! بعد برای حفظ عزت نفس خودت یا بهتره بگم حفظ ته مونده عزت نفست ، فاصله تو باهاش زیاد کنی ، دلتنگش بشی ، گریه کنی ، خاطرات رو مرور کنی ، اما در...
  • یه روز میاد که ... یکشنبه 13 دی 1394 23:51
    بالاخره یه روز جای زخمایی که بهم زدی خوب میشه و از تمام درد و رنجم یه خاطره کبود باقی میمونه برام .
  • مثل فرشته یکشنبه 13 دی 1394 12:43
    اونجوری که اون تو لباس سفید با گوشی دور گردنش و عینک ظریف فریم فلزیش ، نشسته بود روی لبه مبل و با محبت بچه آهوی روی میز رو بغل کرده بود و داشت با شیشه بهش شیر میداد ، دلم میخواست هزار بار براش بمیرم .
  • بیداری شنبه 12 دی 1394 19:11
  • همخواب شنبه 12 دی 1394 00:50
    همخواب رقیبانی و من تاب ندارم بی‌تابم و از غصهٔ این خواب ندارم زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود درمانده‌ام و چارهٔ این باب ندارم آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب دارم گله ازخویش و ز احباب ندارم ساقی می صافی به حریفان دگر ده من درد کشم ذوق می ناب ندارم وحشی صفتم اینهمه اسباب الم هست غیر از چه زند طعنه که اسباب ندارم
  • چه الگویی شوم من ؟ جمعه 11 دی 1394 11:31
    + مامان از کی چایی خور شدی ؟ - چطور مگه ؟ + آخه من اصلا چایی دوست ندارم ! میخوام بدونم کی مثل تو میشم !! - بهتر که دوست نداری اصلا چیز خوبی نیست . + پس تو چرا اینقدر میخوری ؟ و میمونم چی جواب بدم ؟ چطور بهش بگم که چی شد تا سر حد مرگ خودم رو به کافئین معتاد کردم ؟ و اینجاست که فشاری مضاعف به روح و روان خودت وارد میکنی...
  • شهرزاد جمعه 11 دی 1394 09:53
    امیر بدخواب بداخلاق تو را شهرزاد قصه گو خواهد کرد !
  • بایدهای دوست نداشتنی چهارشنبه 9 دی 1394 12:16
    گاهی اوقات لازمه که به نتیجه یک کار فکر نکنی و انجامش بدی فقط به این دلیل که باید انجامش بدی . اگه دوراندیشی کنی و به سختیاش و نتایج احتمالی بد و آزار دهندش و راه حل مشکلات موجود بر سر راهت فکر کنی ، از انجام دادنش پشیمون میشی . کاری که چند باری کردم و در آخر پشیمون شدم . اما این بار باید زنگ خطر ذهنم رو خاموش کنم ،...
  • دستمریزاد دوشنبه 7 دی 1394 17:26
    دلم از دنیا گرفته شب من مهتاب نداره روز من بی تو عزیزم حتی خورشیدم نداره نگو که باور نداری عاشقم عاشق خسته نگو که تنها میذاریم با یه دنیا غم و غصه دلم می خواد تا سر حد مرگ آهنگ غمگین گوش بدم و قهوه بخورم و گریه کنم ولی از اونجایی که همیشه همه کارام برعکسه هنزفری رو تا آخر چپوندم توی گوشام و با صدای خیلی کم آهنگای...
  • من ، دشمن من یکشنبه 6 دی 1394 11:45
    از خودت وحشت میکنی وقتی که بفهمی بزرگ ترین و بی رحمانه ترین جرم ها و جنایت های تاریخ بشر رو قادری انجام بدی ، اگه شرایطش برات پیش بیاد . حیران ، به فکر فرو میری که چطور این همه پستی و وحشی گری و فساد رو در زوایای جسم و روحت پنهان کردی که خودت از وجودشون خبر نداری ! وحشتزده و هراسان به فکر پیدا کردن راهی می افتی که...
  • نمیدانی شنبه 5 دی 1394 22:50
    تو چه میدونی بغض یه زن چیه چجوریه هر روز با لبخند بیدار میشه اما بغض داره مادری میکنه اما بغض داره خواهری میکنه اما بغض داره همسره همدرده همراهه همکاره همفکره اما بغضاشو تو نخواهی ندید بغضاش سهم بالشه وقتی اشک میشه بغضاش سهم قطرات آب زیر دوشه وقتی هیچ کجا تنها نیست بغضاش میشه غم میشینه توی چشاش میشه غصه میشینه تو دلش...
  • روزهای تفکر و تصمیم جمعه 4 دی 1394 23:09
    ایستاده ام بر فراز لحظه های سخت انتخاب راه آینده مردد اگر انتخابم اشتباه باشد چه ؟ و اگر به زمانی دورتر ، با واژه بعدا تصمیمم را موکول کنم و پشیمان شوم چه ؟
  • و اینک زمستان سه‌شنبه 1 دی 1394 12:40
    و اینک زمستان دانلوددآهنگ زمستان http://s6.picofile.com/file/8228914576/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF_%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D9%81%D8%B4%DB%8C%D9%86_%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85.mp3.html
  • آخر پاییز و وقت شمارش جوجه دوشنبه 30 آذر 1394 12:36
  • آدم بودن یکشنبه 29 آذر 1394 12:18
  • " دلیل آمد دلیل آفتاب " شنبه 28 آذر 1394 15:50
    فکر کنم توی کتاب راز بود که نوشته بود انسان ها هر فرکانسی از خودشون تولید کنن ، چیزهایی با همون فرکانس دریافت میکنن و این هم شاهد زنده : کتاب فرهنگ سنگ و سگ از محمدرضا شعبانعلی مقطع کوتاهی سیگار میکشیده ام و خوشبختانه مدتهاست کشیدن سیگار را ترک کرده ام. در میان نامه ها و کامنتها در سایت و صفحه ی فیس بوکم، تعدادی پیام...
  • بیشعوری در چندقدمی شنبه 28 آذر 1394 15:07
    بیشعوری تا همیشه رو تموم کردم و با خودم فکر کردم چه خوب میشد کسی می نشست دونه دونه غیربیشعورهای کشورمون رو از بین اون همه بیشعوراش جدا میکرد . جایی که بیمه تامین اجتماعی از مردم هزینه هنگفتی رو میگیره تا در صورت نیاز به درمان تو بیمارستاناش باهاشون مثل حیوون رفتار کنه یا برای دریافت بیمه بیکاری با هزاران کلک و دغلکاری...
  • از روزهای مزخرف پنج‌شنبه 26 آذر 1394 15:11
  • گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم ... چهارشنبه 25 آذر 1394 23:21
    . چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودم از دیروز مرا امروز تماشا کن در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودمو هستم دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در...
  • بوی گند خیانت سه‌شنبه 24 آذر 1394 22:56
    حس میکنم خائنم امروز یه دمنوش جدید رو امتحان کردم و خوشم اومد ! من خائنم :(
  • آنچه از سرم گذشت دوشنبه 23 آذر 1394 23:21
  • بهشت زمین دوشنبه 23 آذر 1394 13:34
    هیچ آغوشی مرا آرام نمی کند جز آغوش همیشه باز و همیشه گرم و همیشه عاشق تو . گیسوانم به جستجوی دستان همیشه نوازشگرت پریشان و بی قرار است ؛ چون دلم . تو قطعه ای از بهشتی که خدا ، آنرا در دنیا برای آرامش از بهشت راندگان به ودیعه گذاشته . آرامشم ، دلتنگ دستان چروکیده ات هستم !
  • کباب شدم یکشنبه 22 آذر 1394 17:20
    با اینکه آذرماه ، همیشه برام ماه خوبی بوده اما دلیل نمیشه که همیشه هم همینطور بمونه ! یعنی در واقع هیچ تضمینی نداده هر سال به خوبی سال گذشته باشه . اینو امسال خیلی خوب و کامل حالیم کرد . باشه عزیزم تسلیم فقط خواهشا دو روز مهلت بده یه نفس تازه کنم بعد دوباره بقیه درست رو ادامه بده ! :(
  • اینگونه اند انسان های بزرگ شنبه 21 آذر 1394 23:34
    سقراط خود مدعی علم نبود و همواره به جهل خویش اقرار می کردو از روی راستی یا بنا بر مصلحت ، همیشه می گفت من حقیقت را نمی دانم و به وسیله مباحثه با اشخاص می خواهم آنرا کشف کنم و تحصیل علم نمایم . من علم و هنری ندارم فقط هنر من این است که مانند مادرم فن قابلگی می دانم جز این که مادرم زن ها را در وضع حمل مدد می کرد و من...
  • در نیمه راه بیشعوری کرمنت جمعه 20 آذر 1394 21:02
    تو ایام مریضی و بی حالی از فرصت استفاده کردم و کتاب چون رود جاری باش از پائولو کوئیلو که هدیه یکی از عزیزانم بود رو تموم کردم . مثل این بود که با زیاد شدن تعداد یادداشت های پراکنده ای که واسه خودش نوشته ، تصمیم گرفته بصورت مجموعه ای از یادداشتها چاپشون کنه . البته خوندنش خالی از لطف نیست . اما این کتابش تا حدود زیادی...
  • پست های انتحاری آخرشب چهارشنبه 18 آذر 1394 23:32
    وودی_آلن « من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم. وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی میزد و پانزده سال از خودم بزرگتر بود. اون هر روز به خونه پیرزن همسایه میومد تا پیانو یاد بگیره، از قضا زنگ خونه پیرزن خراب بود ومعشوقه دوران کودکی من زنگ خونه مارو میزد. منم هر روز با یه دست لباس...
  • یافته ی امشبم چهارشنبه 18 آذر 1394 22:55
    پنجمین لیوان چایی امروزم رو جلوی روم گذاشتم و فارغ از اینکه دارم خودمو رو با چایی حلق آویز میکنم ، گوشیمو برمیدارم تا توی کانال جدید ی که توی تلگرام پیدا کردم به گشت و گذار بپردازم . اینو پیدا کردم که از قضا خیلی هم ازش خوشم اومد : از ""رنج"" بودا تا "ا اضطراب درونی"" هایدگر بر اساس...
  • نوش سه‌شنبه 17 آذر 1394 20:05
    ای نازنینم دلم گرفته از خیلی چیزها هوای گلایه دارم ولی خاطر عزیزت آزرده میشود فکر کنم انبار دلم هنوز به اندازه گلایه ها جای خالی داشته باشد به خود می گویم : جانا نوش کن که چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش
  • مرگ بدقول دوشنبه 16 آذر 1394 10:04
    خواب دیدم دارم لباسامو جمع میکنم واسه سفر ، دنبال کفشام می گردم که بپوشم . شاید هیچ معنای خاصی نداشت اما من منتظر بودم حادثه ای پیش بیاد ، چیزی شبیه مرگ . روزها و ساعت ها دنبال هم می گذشت اما کیه که بتونه جلوی مرگ رو بگیره؟ پس خونسرد و بی تفاوت مثل همیشه به کارای روزمره می رسیدم و منتظر بودم ! منتظر لحظه آخرم ! منتظر...