ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همیشه سفلی رو مترادف پایین یا جنوب جغرافیایی میدونستم و علیا رو مترادف بالا یا شمال جغرافیایی . ولی امروز بعد از خوندن مطلبی درباره مصر علیا که در جنوب نیل قرار داشت و مصر سفلی که در شمال نیل ، چند لحظه گیج شدم ، چند لحظه بعد متحیر از کشفم اونم تو این سن و سال از مطلبی اینقدر ابتدایی . یعنی قبلا هرگز نه به گوشم خورده بود و نه به ذهنم رسیده بود که ممکنه مفهوم سفلی و علیا چیزی نباشه که من از پایین و بالا فهمیدم . فکر کردم تو هر سن و سالی آدم میتونه چیزی رو به اشتباه استفاده کنه،اشتباه کنه،اشتباه بفهمه و متوجه اشتباهش نشه ! دیدم آگاهی مثل جرقه ای هست که در کمتر از آنی به جسمی ناشناخته در تاریکی نور میرسونه و ناپدید میشه و در همون آن معرفتی شکل میگیره متفاوت از درک قبلی و قدیمی از همون جسم .
شاید رشد و کمال ، کهکشانی از این جرقه ها باشه !!
اما مطمئنم هر جرقه ای ممکنه شناخت متفاوتی از یک جسم یا مفهوم واحد به افراد مختلف بده که در نهایت تعجب ، هر کدوم از این شناخت ها در عین مختلف و متفاوت بودن میتونه مربوط به یک موجودیت واحد باشه یعنی میتونه فقط یک بعد از ماهیت اون مفهوم یا جسم رو نشون بده پس لزوما اون آگاهی که من بهش رسیدم حقیقت کامل نخواهد بود در حالیکه اون آگاهی متفاوتی که شخصی دیگه بهش دست پیدا کرده بعدی دیگه از ماهیت همون چیزی باشه که من نسبت بهش آگاهی پیدا کردم !!!
کاملا متضاد اما رویه های یک موجودیت یکتا که لزوما نه اشتباهه و نه کامل
بعنوان مثال چهار نفر تو تاریکی روبروی هم نشستن و تاس میندازن ، یک لحظه نور به تاس میتابه حالا هر کدوم از این چهار نفر یک وجه از تاس رو دیدن که قاعدتا عددی بین یک تا شیشه ، یکی میگه اون چیزی که داریم باهاش بازی میکنیم عدد پنجه ولی دیگری میگه نه عدد سه بود و یکی دیگه مخالفت میکنه که نه چهار بود ، در حالیکه همگی درست میگن ولی فقط یک وجه از حقیقت رو دیدن و شناختن ، فقط وقتی نور اونقدر زیاد و طولانی بتابه که به حقیقت تاس پی ببرن همگی متوجه میشن درست دیدن اما ناقص !!
وای خدایا چه چیزا که میتونه درست باشه اما ناقص و ما آدما بر سر درست بودن آگاهی خودمون از اون موجودیت ، درکمون از اون لحظه روشنایی ، چه جنگ ها که به پا نکردیم ، چه خونها که نریختیم چه عمرها که تباه نکردیم !!!
کاش این تجربه امروزم یادم نره تا هیچوقت قاطعانه به درست و کامل بودن آگاهی خودم پافشاری نکنم .