ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چرا باید خواب ببینم روی پله های خونه یکی اجابت مزاج کردم و وقتی بهم اعتراض کرد بهش گفتم تو اگه وجدان داشتی یه توالت عمومی جلوی در خونت میساختی؟؟؟؟
بمیرم واسه خودم
حتی توی خوابم هم که هرکسی یه یار و یاور و عشقی داشت ، من تنها بودم و بغض کرده و سرگردون
شب
ماه
خنکی باد کولر
عطر شب بو
بی خوابی
تنهایی
اینا چیزی رو به یادت نمیاره عزیزم ؟
برای من که دنیایی از حسای جورواجور و خاطره های رنگی زنده میکنه .
آروم بخواب که دنیا هم همراه و همپای تو خوابه
بخواب که بجای تو هم بیدار می مونم
میتونی هر روز صبح اینو از پلکای ورم کرده و چشمای قرمزم بفهمی . ولی نه تو که نیستی ! اصلا ولش کن ، بیخیال . اصلا فکر کن منم پا به پای تو خوابیدم ...
تو خیالم یه خونه می سازم نقلی و دنج و خوشکل
همه جاش سفید
با گلدونای سبز سبز
توش تنها زندگی می کنم
آزاد و رها
بدون رفت و آمد آدمایی که عاشق می کنن ، زخم می زنن ، نمک می پاشن و نمی رن ، نمی رن تا بمونن و عذابت بدن و این جوری بودنشون رو به خودشون اثبات کنن
این روزا زیاد می خوابم ، زیاد خیال می بافم
توی آرزوهام زندگی می کنم
با اونا زنده هستم
درد و رنجمو تو خیالاتم فراموش می کنم و تو آرزوهام آرومم
ولی افسوس که شبانه روز بیست و چهار ساعته
بیست و چهار ساعت طولانی لعنتی که ده ساعتش رو به زور خواب و خیال می کشی و خاک می کنی و چهارده ساعت باقی مونده دمار از روزگارت در میاره
چهارده ساعته نفرین شده
چهارده ساعته لعنتی در سوگ لحظاتی به اسم زندگی
چقدر خوابم گرفته
روی تخت دراز می کشم و گرمای تنت رو کنار تنم تصور می کنم با صدای منظم نفسات که نشون میده خوابی .
تو آرامش خیالی که کنار توی خیالی دارم پلکام سنگین شده !!!!
یه روزایی توی زندگی هست که بیشتر شبیه خواب و خیالن تا واقعیت
مثل امروزم
که فقط تا آخر امشب واقعی بودنش باور کردنیه و از صبح فردا شک میکنم که واقعی بود یا خیالی خوش و خوابی شیرین !