ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب
ماه
خنکی باد کولر
عطر شب بو
بی خوابی
تنهایی
اینا چیزی رو به یادت نمیاره عزیزم ؟
برای من که دنیایی از حسای جورواجور و خاطره های رنگی زنده میکنه .
آروم بخواب که دنیا هم همراه و همپای تو خوابه
بخواب که بجای تو هم بیدار می مونم
میتونی هر روز صبح اینو از پلکای ورم کرده و چشمای قرمزم بفهمی . ولی نه تو که نیستی ! اصلا ولش کن ، بیخیال . اصلا فکر کن منم پا به پای تو خوابیدم ...
باز تنها میشوم
پرده های نازک حریر سفید را کنار میزنم و پنجره کوچک اتاقم را باز میکنم تا آفتاب طلایی اولین روز پاییزی بدون واسطه اتاق را روشن و تنم را گرم کند .
نسیم خنکی آرام میخزد توی اتاق پرده ها را تکان میدهد ، کاغذهای پراکنده ام را جابجا میکند و دسته ای از موهای کوتاهم را روی پیشانی ام جابجا میکند .
لبخند میزنم به اینهمه شیطنت
پاهایم را به گرمای آفتاب میسپارم و چشم هایم را به سطرهایی که تازگیها با من نامهربان شده اند و ذهنم را به بازیگوشی کلماتی میسپارم که گاهی فراموشی می آورند و گاهی بیداری !