ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مگه مرض دارین یه جوری داستانو می نویسین که تا آخر کتاب آدم فکر میکنه رئیس پلیس سابق خودش قاتله
کتاب بخواب زیبای من از ماری هیگینز کلارک ترجمه از کتایون شادمهر
از خودت وحشت میکنی وقتی که بفهمی بزرگ ترین و بی رحمانه ترین جرم ها و جنایت های تاریخ بشر رو قادری انجام بدی ، اگه شرایطش برات پیش بیاد .
حیران ، به فکر فرو میری که چطور این همه پستی و وحشی گری و فساد رو در زوایای جسم و روحت پنهان کردی که خودت از وجودشون خبر نداری ! وحشتزده و هراسان به فکر پیدا کردن راهی می افتی که بتونی اون زوایای جسم و روحت رو که ممکنه هر لحظه تبدیل به دروازه جهنم بشه ، درز بگیری ، برای همیشه .
اما در کمال ناباوری و حیرت متوجه میشی که هیچ راهی وجود نداره جز مبارزه پیاپی و نفس گیر !
خدایا دنیات به طرز ناعادلانه ای هولناکه ...