فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

در نیمه راه بیشعوری کرمنت


تو ایام مریضی و بی حالی از فرصت استفاده کردم و کتاب چون رود جاری باش از پائولو کوئیلو که هدیه یکی از عزیزانم بود رو تموم کردم . مثل این بود که با زیاد شدن تعداد یادداشت های پراکنده ای که واسه خودش نوشته ،  تصمیم گرفته بصورت مجموعه ای از یادداشتها چاپشون کنه . البته خوندنش خالی از لطف نیست . اما این کتابش تا حدود زیادی دور از انتظاری بود که از قلم نویسنده ای چون پائولو کوئیلو داشتم . به نظرم رسید متن این کتابش مثل اجناس حراجی مغازه پوشاکه که جنس خوباشو مردم خریدن و یه سری جنس دمده یا جنس نامرغوب توی مغازه مونده و مغازه دار چاره ای نداره جز اینکه همه رو بریزه توی سبد و روش بنویسه هر تکه پنج هزار تومن و بگذاره جلوی در تا هم مغازه خالی شه ، هم از ته مونده لباسا پول دربیاره .



کتاب اول بیشعوری دکتر کرمنت رو هم تموم کردم و رفتم سراغ جلد دومش ؛ تا نصف کتاب  پیش رفتم و درست همین امشب بود که پشیمون شدم از خریدنش . امیدوارم توی نیمه دومش نظرم برگرده یا لااقل انگیزه ای واسه خوندن جلد سومش برام باقی بمونه . البته حتما یادم می مونه که جلد اولش رو یکبار دیگه بخونم به نظرم ارزش دوره کردن رو داره .




از چون رود جاری باش

کاشی گمشده

با همسرم در سفر بودم که منشی ام با دورنگار پیام زیر را برایم فرستاد :

" یک قطعه کاشی شیشه ای برای تعمیر آشپزخانه کم داریم . نقشه اصلی و طرح سنگ تراش را برای جبران این نقص برای شما می فرستم . "

از یک طرف ، همسرم طرحی برای ساختن ردیف های هماهنگ کاشی های شیشه ای تهیه کرده بود که دارای شکافی به جای هواکش بود و از سوی دیگر طرحی برای جبران اشکال کاشی مزبور وجود داشت . در طرح جدید که به شدت پیچیده و کسل کننده بود ، قطعات مربعی شیشه ای ، در آشفتگی و بدون هیچ گونه زیبایی ، کنار هم چیده میشد .

همسرم نیز برایش نوشت : " کاشی کسری را بخر . "

همین کار را کردند و بدین ترتیب ، برنامه اصلی تداوم یافت و برنامه دوم را کنار گذاشتند .

آن روز عصر به این ماجرا فکر کردم . تا کنون چند بار به خاطر کمبود یک کاشی ساده ، برنامه اصلی زندگیمان را مخدوش کرده ایم ؟



از کتاب چون رود جاری باش نوشته پائولو کوئیلو 


از اینجا نویسنده را بیشتر بشناسیم