ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بار اولی که باهم بحث شون شد لباس خواباشو با قیچی ریز ریز کرد و گفت دلش خنک شده .
دفعه بعد موهاشو کوتاه کرد ، پسرونه ی پسرونه . اخمای شوهرش تو هم رفت ولی بعد با بدجنسی گفته بود خیلیم بهت میاد .
دعوای بعدی همون چندتا پیرهن و دامنی هم که داشت بخشیده بود اما شوهرش بهش خندیده بود که بالاخره که چی؟
ده سالی ازش خبر نداشتم . دیشب که دیدمش چند دقیقه ای توی ایستگاه اتوبوس نشستیم به حرف . گفت بالاخره ازش جدا شدم . پرسیدم چطوری ؟ گفت : لجبازیامو بیشتر کردم ، غذاهامو سوزوندم ، به خونه نرسیدم ، با خانوادش قهر کردم ، پولاشو حروم کردم ، هر روز دعوا راه انداختم ، یه بار خودکشی کردم ، یه بارم که فهمیدم باردارم کلک بچشو کندم ، سر همین بالاخره طلاقم داد .
شب موقع خواب به این فکر میکردم حماقت یه خانواده چقدر میتونه عمیق باشه که بخاطر هیچ ، با یه ازدواج زورکی ، اینجوری دخترشون رو تحت فشار قرار بدن که برای رهایی دست به هر کاری بزنه !
مواظب زنتون باشین
زن چراغ خونست و گرماش .
اگه یه روز بی توجهی ببینه می گذاره پای مشغله کاری تون ولی اگه این بی توجهی بارها و بارها تکرار شه ، یه روز به خود میایید و می بینین چراغ خونه برای همیشه خاموش شده و شما می مونید سرمای یه خونه و تنهایی .
این حرفم رو کسایی درک می کنن که زنشون رو از دست دادن .
زن در قبال عمری که داره توی خونتون می گذرونه و وقتی که صرف شما و زندگی و بچه ها می کنه فقط توجه میخواد که اگه ازش دریغ بشه نه که یهو طوفان به پا کنه ، نه ، با بی توجهی به خودش با افراط و تفریط در انجام کاری ، راه خودکشی رو در پیش می گیره بدون اینکه شما متوجه شین .
یه روز نگاه می کنید می بینید با یه مرده متحرک بی احساس دارین شب و روز می گذرونید ، اگه واقعا تا اون موقع نمرده باشه .
هر مردی که چراغ زندگیش روشنه و دلش گرمه ، از تلاش خودش بوده و حواس جمعش و توجهش به زنش .
همچنین هر مردی که می ناله از زنش و زندگی نابسامانش مسبب خودش بوده و خودش بوده و خودش