اونجوری که اون تو لباس سفید با گوشی دور گردنش و عینک ظریف فریم فلزیش ، نشسته بود روی لبه مبل و با محبت بچه آهوی روی میز رو بغل کرده بود و داشت با شیشه بهش شیر میداد ، دلم میخواست هزار بار براش بمیرم .