ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
* و امشب
صیاد خواب آلوده را با خیال خوش شکارش تنها می گذارم
منکه می دانم ، صید تا صبح فردا دیگر نفس ندارد .
** رسول عشق و مهربانی من ، معجزه دیدارت ، من کافر به عشق را مومن کرد .
*** کاش می دونستی چه مهارت عجیبی داری توی خیس کردن چشمام
**** یک روز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم توی تک تک سلول های بدنم جاری هستی
***** دو غریب در همسایگی هم روزگار میگذرانند و چه غمگین که فقط روزگار را می گذرانند !
****** در من پیرزنی 100 ساله به شمارش واپسین روزهای خویش بنشسته است .
******* انتظار زیادیست که کسی در این ازدحام هوس انگیز آلوده تو را به خاطر بیاورد
فراموش مکن
اینجا قحطی عاطفه است !
خشکسالی محبت !
******** در من انقلابی بر پاست ...