ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
باز هم کوفته و له و داغون ، به هم ریخته و از هم گسسته و به زانو در اومده خودمو رسوندم به خاکم ، به زادگاهم ، به مبداء و تیماردار من
زیر آفتاب داغ کویری روی خاک تفدیده و آشنا دراز میکشم به سبزی سربلند درختای کاج و سرو و نارون نگاه میکنم به رقص ملایم شاخه هاشون با نسیم شهریورماه
آسمون آبی و بی لک ، درخشان و صاف و بی ریا
تلاءلوی طلایی رنگ آفتاب روی موج های ریز و لرزان حوض آب
طواف هزار باره ی پروانه ها ، زنبورها ، سنجاقک ها به دور گل و آب
پرنده های بی تاب ، جست و خیز کنان روی شاخه های زنده و امیدوار درخت ها
سایه سار خنک و محکم و مصمم کنج دیوار که پناه گربه ی مادر شده
خط منظم مورچه های سیاه از کنار گلکار تا سوراخ زیر پله ها
خش خش پای مادر که چاقو بدست به قلع و قمع ریحون های سبز و بنفش اومده
دستای چروکیده اما مهربون مادر
حضور مادر
چشم هام به چرت بسته میشه
دنیام عطر ریحون میگیره و گرمای آغوش خاک آشنا
به اعتماد حضور بتم ، مادرم ، به آغوش شفابخش خواب میلغزم
و خواب ، چه سرزمین اسرار آمیزیست خواب !