ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به دنیا آمدن جبرست
مرگ هم جبرست
اما در بین این دو هرچه اتفاق افتد انتخابی و اختیاریست ...
یادم باشه برای خرابکاری هام دنبال مقصر نباشم ، یادم باشه گندکاریامو گردن خدا و قسمت و تقدیر و شانس نندازم .
انتخاب هام ممکنه درست باشه ، ممکنه غلط ، مسئولیت پذیر باشم.
خب بازهم بهار از راه رسید و سال دیگری شروع شد . بازهم طبیعت در چرخه ای از نمایش تولد تا مرگ ، اندک اندک رخت سبز به تن میکند و هوا سرشار خواهد شد از عطرهای مست کننده چون کودکی ها ، سرمست و سبز و شاد و امیدوار
و اما نوید
نویدی در راه است
تولدی ، رویشی ، زایشی ، پیامی
کاش در این نوبهار روحم به شکوفه بنشیند و در تابستان ثمر گیرم که دیر زمانیست پیکر پاییزی ام دل در گرو زمهریر زمستان دارد .
دلم تازگی میخواهد
رویشی نو
بی قراری چگونه معنا می شود وقتی که به انتهای تمام واژه ها رسیده ام و در بن بست بی کلام به انتظار کسی نشسته ام که چشانم را بخواند و سکوت لبهایم را ترجمانی باشد در این بیکران کور هیاهو پرست .
در حالی که می دانم
که هرگز
هرگز
نه خوانده می شوم و نه شنیده !
به گمانم تولدی دیگر در راه است !
نمی دونم اسمشو چی میشه گذاشت ؟
این که روز تولدت از سایت کتاب گرفته تا بانک و دوست و آشنا بهت تبریک تولد بگن اما اون یک نفری که ازش انتظار داری فراموشت کرده باشه ؟!
حس خوبی نیست .