فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

مسیح مصلوب ، حسین شهید !


چه خدای ترسناکیست خدایی که در ازای قربانی گرفتن بهترین آفریده خود ، خشمش از کردارناشایست نوع بشر فرو می نشیند و گناه سایرین را به خون قربانی اش می بخشد . چه عدالت فراگیری ! و چه پیام وحشت زایی ! چه راه رستگاری ای را نشان بشر میدهد این خدای قربانی پذیر خشمگین عادل مآب !


چه خواب از سرم ربود این پیام مستقیم مسیحیان که ردی از خود بر خون حسینمان به جا گذاشته !


دست های پلیدی در نهان در کارست تا راه شهیدان راه حق را به نرمی و آرامی به سوی دلخواه و مطلوب دنیوی خود کج کنند مبادا خواب خرگوشی نوع بشر به بیداری با حق و حقیقت آشفته گردد و کساد شود بازار دین فروشان دنیا پرست آزمند .


چه سودی از تجارت مرگ می برند این سوداگران ناحق خون ؟




من ، دشمن من


از خودت وحشت میکنی وقتی که بفهمی  بزرگ ترین و بی رحمانه ترین جرم ها و جنایت های تاریخ بشر رو قادری انجام بدی ، اگه شرایطش برات پیش بیاد .

حیران ، به فکر فرو میری که چطور این همه پستی و وحشی گری و فساد رو در زوایای جسم و روحت پنهان کردی که خودت از وجودشون خبر نداری ! وحشتزده و هراسان به فکر پیدا کردن راهی می افتی که بتونی اون زوایای جسم و روحت رو که ممکنه هر لحظه تبدیل به دروازه جهنم بشه ، درز بگیری ، برای همیشه . 

اما در کمال ناباوری و حیرت متوجه میشی که هیچ راهی وجود نداره جز مبارزه پیاپی و نفس گیر !


خدایا دنیات به طرز ناعادلانه ای هولناکه ...