فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

گم شده


فهمیدم چرا منو گم کردی !

اون روز که گفتی بوی تنمو دوست داری و بین هزارن نفر میتونی با چشم بسته و به راحتی پیدام کنی ، کلی از احساست ، از حرفت ذوق زده شدم . اون روز فراموشم شده بود که فقط توی تهران هشت میلیون نفریم و تو میتونی تنها از بین هزاران نفر منو پیدا کنی !!

فکر کنم واسه همیشه گم شدم .



مثل هزاران زن دیگر


من نمی تونم مواظب خودم باشم

مثل هزاران زن دیگه که نمی تونن

یعنی در واقع نمی خوایم

مواظب خودمون نیستیم چون این وظیفه ما نیست

وظیفه ما گرم و روشن کردن کانون یه زندگیه و مواظبت از ما به عهده کسیه که این زندگی رو با ما ساخته

من نه تنها مواظب خودم نیستم بلکه کارهایی میکنم که خودمو تو خطر بندازم

مثل هزاران زن دیگه

چون هیچکس مواظبمون نیست

هیچکس مراقبمون نیست