فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

من یک اسکل گیج نیستم



زمان : نذری پزون محرم ۱۴۴۰
مکان : خانه مادرشوهر


بعد از دو وعده نذری دیروز ظهر و دیشب درد شدیدی اومد سراغم . طاق باز دراز کشیدم . از فشار درد نمیتونم تکون بخورم . پاهام کاملا بی حس شده . حس میکنم دارن با تبر میزنن به کمرم تا نصفم کنن . کلی مسکن خوردنی و مالیدنی و تزریقی و غیره به خوردم دادن و رفتن .
وقت ناهار از خواب بیدار شدم هنوز گیج و منگم که میاد واسه احوالپرسی بعد از کمی گپ و گفت ، چیزی میگه که به گوشم میرسه سالاد نمیخواد درست کنیم ! و من میگم نه نمیخواد از دیروز و دیشب کلی مونده ! با چشمای گرد شده از تعجب نگاهم میکنه و منکه فکر میکنم توضیحم کامل نبوده اضافه میکنم : خورده نشد ، تو یخچاله همونو بیارین . صداش میزنن و میره . پلکام که هنوز سنگینه بسته میشن . دوباره دارم خواب میرم . یه جایی درست روی مرز خواب و بیداری که خیلی مرموزه یه دفعه میفهمم اون چی گفت و من چی شنیدم !!!
اون گفته بود سال دیگه نمیخواد درست کنم به معنی این که سال آینده نمیخواد تو نذری پزون شرکت کنم ! فاجعه ، جوابیه که بهش دادم !!!

مارک اسکل گیج خوردنم حتمیه

:(



غر


چه دوستی عمیق و ساده و تکرار نشدنی بین مابرقرار شده

بین منو تمام پنجره ها

برای زل زدن به هم تو نیمه شبای تنهاییمون


***


یه نقطه توی ستون فقراتم درد میکنه و کمی میسوزه . حس میکنم یه رگ پشت پاهام هست که کشیده میشه و نمیگذاره پاهام صاف باشن . گفتن دیسک کمره . گفتن استراحت لازم داری . گفتن آب درمانی و فیزیوتراپی احتیاجه . گفتن رعایت نکنی باید عمل کنی و خیلی چیزای دیگه . خب این نسخه پیچی قطعا مال من نیست . مال کسیه که نازخر داره . کس و کار داره . واسه منه تنهای غریب نسخه نهایی میشه به خودت تلقین نکنی خوب میشی ! خوب . حالا با تو هستم دیسک کمر بی شعور ! مگه نمی بینی حالم خوبه و هیچ مشکلی ندارم ؟ مگه نمی بینی روزی شیش بار باید دخترک رو ببرم کلاس و بیارم ؟ مگه نمی بینی کسی نیست یه بار از شونه هام برداره ؟ مگه نمی بینی شام و ناهار و خرید و نظافت خونه و کوفت و زهر مار خود به خود انجام نمیشن ؟ حرف حسابت چیه ؟ برو سراغ کسیکه نازخر و نازکش داره . برو دست از سرم بردار بگذار به بدبختیای دیگم برسم . لااقل تو یکی شعور داشته باش برو !


ممنون خداجونم ممنون که هنوز تا قطع نخاع شدن خیلی راه مونده .


پ.ن : تحمل خودمم ندارم اینقدر که نق نقو شدم !