فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

یک اعتراف وحشتناک

1 - به نظر شما آیا اینکه من از مصرف تمام کافئین دارها منع شدم دلیل کافی برای احساس بدبختی کردنم هست یا نه ؟


2 - معتادین از بند رسته ی گرامی به منم بگین واسه ترک کردن اعتیادتون چیکار کردین ؟


3 - به ضرب المثل مرگ یه بار شیونم یه بار چقدر معتقدین ؟ منکه همین الان بطور کاملا اتفاقی بهش ایمان آوردم !


4 - آیا اعتراف به اینکه من یه معتادم تاثیری روی بهبود حالم داره یا نه؟


5 - چکیده کلام اینه که من چایی میخوام :(




اسم اعتیاد شما چیست؟

پنجشنبه هست یه پنجشنبه غمگین با سوز سرد موذی که خودش رو پشت ابرای غصه دار آسمون پنهون کرده . دلم شدیدا هوس چایی داره اما تا چایی دم بکشه این حال و هوای منم پریده . یه شکلات داغ ( به قول آدمای باکلاس هات چاکلت ) درست می کنم و میرم توی تراس روی فرش کوچولوم می شینم . منظره روبروم رو دوست دارم . پس زمینه ای ابری و خاکستری که یه گوشه شو برگای کاج تشنه و سوخته پر کرده و گوشه دیگه شو برگای سبز و خوشکل آپتنیام . محتویات فنجونم رو مزه مزه می کنم و به این فکر می کنم که اعتیاد در تقدیر تمام آدمهاست . هر کدوم به نوعی .

یکی به یه جفت چشم معتاده ، یکی به قدرت ، یکی به کارش ، یکی به اعتقاداتش ، یکی به مخدر ، یکی به ماشینش ، یکی به آغوشی ، یکی به شهرت ، یکی به درس ، و در بهترین حالتش یکی به خدا معتاده .

اعتیاد جزء لاینفک زندگی همه آدماست فقط هر کسی بر حسب سلیقه و دلخواهش اسمش رو عوض کرده .

یکی اسم اعتیادش رو عشق میگذاره و دیگری دینداری ، یکی اشتیاق به خدمت و دیگری نیکوکاری .

محتویات فنجون اعتیادم تموم میشه وقتشه که افکارم رو قیچی کنم و برگردم به پیله خودم ...