کتاب صوتی کویین از الکس هیلی رو گوش دادم.
برجسته ترین نکته ای که تو چشم میزد از قول خدا حرف زدن بشر سفیدپوست بود .
از زبان خدا گفتن تمام خواسته ها و تمایلات خوب و بدش ، خالی کردن کینه و حقارتش و عقده هاش به نام خدا و نیز ستم روا داشتن به بقیه و تبعیض گذاشتن بین ابنای بشر به اسم دستور خدا
با خودم گفتم دقیقا کاری که توی هر دین و ایمانی روی این کره ی زمین به دلخواه خودشون انجام میدن و میندازن گردن خدا
سرخپوست ها رو از سرزمینشون آواره کرده ، قلع و قمع میکردن و زمین هاشون رو تصاحب میکردن به این بهانه که اونا وحشی بودن و بلد نبودن متمدن زندگی کنن
سیاه ها رو مورد بهره کشی و تبعیض قرار میدادن به این بهانه که روح ندارن و در رده حیوانات هستن
نمیدونم اسمش چیه ؟ برای من طنزی تلخ و سیاه ، تضادی آشکار و فاحش .
واقعا کدوم یکی وحشی و کدوم یکی متمدن بودن؟سرخپوستانی که از زمین و امکاناتش تا اندازه ای استفاده میکردن که بتونن دوباره به طبیعت برگردونن و در کنار هم به صلح آمیز ترین روش ممکن زندگی میکردن یا سفید پوستایی زیاده خواه و طماع که برای دستیابی به قدرت و ثروت بیشتر به آمریکا رفته بودن و از قتل و غارت ابایی نداشتن ؟
سیاه پوستایی مطیع و قانع که از شهر و دیارشون ربوده ، به بردگی گرفته شده تا بیشتر از قدرت بدنی و توانشون برای سفید پوستای تنبل و تن پرور کار کنن اما کمتر از حیوان براشون ارزش قائل بودن یا ارباب های سفید پوست درنده خو و ستمگری که انگل وار از تلاش و زحمت برده ها زندگی پر تجمل و باشکوهی برای خودشون ساخته و پرداخته بودن و تا سر حد مرگ به شکنجه و اذیت و عذاب سیاه پوستا می پرداختن ؟
چقدر تبعیض ، چقدر ظلم ، چقدر فساد ، چقدر زورگویی و توحش و قتل و غارت و بهره کشی و ... همه به نام خدا و برای خدا
ای مظلوم خدا