فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

برای مادر فرداها


کودکم !

کودک نازنینم !

یک سال دیگر بر تو گذشت و من غمگینم !

از این که می بینم چه به شتاب روزهای خوش زندگیت را سپری می کنی و در انتظار رسیدن روزهای بزرگسالی بیتابی ، غمگین می شوم .

کودکم امروزت را زندگی کن و هرگز حتی لحظه ای در آرزوی رسیدن به آینده مباش که خواهی نخواهی فرا خواهد رسید .

بگذار تا در آرامش این روزهایت ، شادی کنی ، ریشه بگسترانی ، بال و پر بگیری ، بالنده شوی ، زندگی را یاد بگیری .

باید تمام این سالهای عمرت آنقدر آرامش و شادی و انرژی در قلب کوچک و روح بزرگت ذخیره کنی که در بزرگسالی و حتی در سالمندی انبار آذوقه معنویت خالی نشود و محتاج دریافتش از کسی نشوی .

دلبندم !

نازنینم !

هیچ عجله نکن که معلوم نیست آینده جلوی پاهای خام و ناپخته ات چه دام هایی گسترانده و چه چاله ها کنده !

شتاب نکن .

بگذار آرام آرام برای روزهای سخت و طاقت فرسای تنهایی آماده ات کنم ، ورزیده ات کنم ، آموخته ات کنم ؛ تا بتوانی بدون شکستن دوام بیاوری . تو مادر می شوی و چشم چراغ خانه ای ، بگذار تا دانایی و متانت و چاره اندیشی بیاموزی و مقاوم تربیت شوی که سرانجام ، سرنوشت نسلی در دستان تو خواهد بود .

بگذار بی عجله و شتاب ، قدم به قدم ، آهسته اما پیوسته مراحل کمال را طی کنی که آینده در دستان توست که شکل میگیرد .


کودکی کن که کودک فردا را تو آموزگاری .