ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
شاعرمسلک بود و عاشق پیشه
خیلی فعال و مقتدر با اعتماد به نفسی بی نظیر و موفق در تمام زمینه های زندگی فردی و اجتماعی
فقط یک ایراد خیلی بزرگ داشت
خواسته و ناخواسته خیلی منو می شکست و خرد می کرد
من ضعیف نبودم فقط بهش اعتماد کرده بودم
چاره ای نبود جز خداحافظی ای که شاید در آینده متوجه میشدم بهترین کار زندگیم بود و یا بزرگ ترین اشتباه زندگیم
الان اون آینده رسیده و من دیشب در معراجی از پس این همه سال ، دوباره به اون روز سخت و دردناک برگشتم و درست در لحظه انتخاب ایستادم و اگری جانکاه به روحم چنگ انداخت !
اگر اون روزها با بحث و گفتگو در صدد حل اختلافات بودیم ...