فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام
فصل به فصل زندگیم

فصل به فصل زندگیم

خط به خط روزهام

الف


کاش منهم استادی داشتم آشنا به جادو و سنت و ... و دیوانگی ای درمان ناپذیر تا به دنبال خواسته هایم آواره دنیا می شدم ، راز سنت می آموختم و  زبان نشانه ها . دنباله نشانه ها را می گرفتم و راه می افتادم دور دنیا . گاهی پیاده و گاهی با قطار ، گاهی در بیابان و گاهی در کوهستان . می رفتم و می نوشتم ، می نوشتم و می آموختم  و در نهایت به مقصد می رسیدم . ایکاش !



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.